مثل همیشه ...
روز میلاد من است
برایم چه کادویی خواهی داشت ؟
مثل همیشه ...
به خود زحمت نده
برایم بزرگ ترین بادکنک دنیا را بیاور
چیزی به اندازه ی بزرگترین دروغ دنیا
چیزی شبیه عشقت ...
روز میلاد من است
برایم چه کادویی خواهی داشت ؟
مثل همیشه ...
به خود زحمت نده
برایم بزرگ ترین بادکنک دنیا را بیاور
چیزی به اندازه ی بزرگترین دروغ دنیا
چیزی شبیه عشقت ...
لبت نه گوید و پیداست میگوید دلت آری
که اینسان دشمنی ، یعنی که خیلی دوستم داری
(محمد علی بهمنی)
پ . ن : روز عشق در ایران باستان روز 29 بهمن هستش من صبر میکنم تا 29 بهمن بعد به همه ی دوستان تبریک میگم ... اما خب امروز چون همه دوستان در حال تبریک گفتن و عشق دادن هستند من هم به نوبه خودم به شما عزیزان تبریک میگم ... اصلا من خودم بچه ی باعشقیم :) چون 29 بهمن بدنیا اومدم ... بهمنی هستم و استاد بهمنی رو هم خیلی دوس دارم ...
تنهای ام را با تو قسمت می کنم سهم کمی نیست
گسترده تر از عالم تنهايي من عالمی نیست
غم آنقدر دارم که می خواهم تمام فصل ها را
بر سفره ی رنگین خود بنشانم ات، بنشین ، غمی نیست
حوای من ! بر من مگیر این خود ستایی را که بی شک
تنهاتر از من در زمین و آسمان ات آدمی نیست
آیینه ام را بر دهان تک تک یاران گرفتم
تا روشنم شد در میان مردگانم همدمی نیست
همواره چون من نه ! فقط یک لحظه خوب من بیندیش
لبریزی از گفتن ولی در هیچ سوی ات محرمی نیست
من قصد نفی بازی گل را و باران را ندارم
شاید برای من که همزاد کویرم شبنمی نیست
شاید به زخم من که می پوشم زچشم شهر آن را
در دست های بی نهایت مهربانش مرهمی نیست
شاید و یا شاید هزاران شاید دیگر اگر چه
اینک به گوش انتظارم جز صدای مبهمی نیست
( محمد علي بهمني )
پ . ن 1 : هفدهم بهمن تولد کسیه که اگه تو زندگیم به یک نفر مدیون باشم اون کسی نیست جز علی برادر عزیزم که جدا از حس و حال برادری رفیقم با هم ... هر سال تو یه همچین روزی یه جشن کوچولو میگرفتم براش ... ولی امسال کنارم نیست ... مرد پاک باخته ای که چرخ گردون باهاش خوب طی نکرد ... داش علی بیخیال چرخ گردون ... خودم نوکرتم ... تولدت مبارک
پ . ن 2 : حالا که پیشم نیستی ... حالا که ازم دوری ... کاش لااقل میتونستی اینجا رو بخونی
دوست ، دوست نیست...مگر آنکه دوستش را در سه جایگاه حفظ کند :
در روزگار گرفتاری
آن هنگام که حضور ندارد
و پس از مرگ ...
پ . ن : هر کی فکر میکنه مصداق این پست میشه ، دستش بالا ...
بی تو این لبهای بسته
منتظر بر تو و قلابت نشستهپست قدیمی و تکراری